سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازاریابی چیست؟

بازاریابی به فعالیت هایی اطلاق می شود که یک شرکت برای ترویج خرید یا فروش یک محصول یا خدمات انجام می دهد. بازاریابی شامل تبلیغات، فروش و ارائه محصولات به مصرف کنندگان یا سایر مشاغل است. برخی از بازاریابی ها توسط شرکت های وابسته به نمایندگی از یک شرکت انجام می شود.حرفه ای هایی که در بخش بازاریابی و تبلیغات یک شرکت کار می کنند به دنبال جلب توجه مخاطبان بالقوه کلیدی از طریق تبلیغات هستند. تبلیغات مخاطبان خاصی را هدف قرار می دهند و ممکن است شامل تأیید افراد مشهور، عبارات یا شعارهای جذاب، بسته بندی های به یاد ماندنی یا طرح های گرافیکی و در معرض دید کلی رسانه ها باشد.

درک بازاریابی

بازاریابی به عنوان یک رشته شامل تمام اقداماتی است که یک شرکت برای جذب مشتریان و حفظ روابط با آنها انجام می دهد. شبکه‌سازی با مشتریان بالقوه یا قبلی نیز بخشی از کار است و ممکن است شامل نوشتن ایمیل‌های تشکر، بازی گلف با مشتریان احتمالی، پاسخ سریع به تماس‌ها و ایمیل‌ها و ملاقات با مشتریان برای صرف قهوه یا صرف غذا باشد.

در ابتدایی ترین سطح، بازاریابی به دنبال تطبیق محصولات و خدمات یک شرکت با مشتریانی است که می خواهند به آن محصولات دسترسی داشته باشند. تطبیق محصولات با مشتریان در نهایت سودآوری را تضمین می کند.محصول، قیمت، مکان و تبلیغ چهار P بازاریابی هستند. چهار P در مجموع ترکیب ضروری یک شرکت برای بازاریابی یک محصول یا خدمات را تشکیل می دهند. نیل بوردن ایده آمیخته بازاریابی و مفهوم چهار P را در دهه 1950 رایج کرد.

4 P بازاریابی

به گفته E. J. McCarthy, فرمولی ساده برای شناسایی و کار با عناصر ضروری استراتژی بازاریابی شما هستند.

محصول. داشتن یک محصول کلیدی است و ریشه همه چیزهای بازاریابی است. یک محصول می تواند هر چیزی باشد که یک شرکت برای ارضای یک نیاز به مصرف کنندگان ارائه می دهد. بهترین کار این است که در مورد محصول یا خدمات خود بر اساس نیازها و انگیزه های مصرف کنندگان و اینکه محصول چه سودی برای مصرف کننده دارد تصمیم گیری کنید، نه بر اساس ویژگی ها یا ویژگی های فیزیکی شی.

مکان. مکان های تجاری استراتژیک می توانند هر چیزی باشند، از یک فروشگاه آنلاین گرفته تا کانالی از فروشگاه های فیزیکی در چندین شهر یا کشور. هدف استراتژی توزیع این است که مشتریان بالقوه را قادر سازد تا به محصولات/خدمات شما دسترسی آسان داشته باشند و همچنین تجربه خوبی را در طول فرآیند خرید ارائه دهند.

قیمت. نحوه قیمت گذاری محصولات و خدمات خود بخش بسیار مهمی از استراتژی بازاریابی است. این عامل بر عوامل دیگری مانند: حاشیه ای که امیدوارید به دست آورید، تأثیر می گذارد.

چه بازار هدفی را می خواهید جذب کنید و مصرف کنندگان شما چه قدرت خریدی دارند؟ آیا می خواهید وارد بازار لوکس شوید یا بازار انبوه؟ اهداف مالی شرکت

رقابت چگونه محصولات آنها را قیمت گذاری می کند و چه جایگزین های ممکنی برای محصول وجود دارد؟ روندها و مدها. قیمت خود را افزایش دهید تا درک بهتری از کیفیت داشته باشید.

ترفیع. این به تمام بازاریابی و ارتباطاتی اشاره دارد که به منظور نمایش مزایای محصول یا خدمات شما در بازار انجام می شود. به این ترتیب فروش را افزایش می دهید.

بازاریابی برای کسب و کار شما چه می کند؟

بازاریابی می تواند از راه های بی شماری به کسب و کار شما کمک کند، اما اجازه دهید نگاهی به چند مورد از تاثیرگذارترین آنها بیندازیم.

1. افزایش آگاهی از برند

این مهم است زیرا مردم را با برند شما و محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید آشنا می کند. همچنین شما را برای مشتریانی به یاد ماندنی می کند که می توانند به برند شما اعتماد کنند، به مشتریان وفادار تبدیل شوند و به شبکه خود درباره شما بگویند.

2. ایجاد ترافیک

افزایش تعداد بازدیدکنندگان سایت شما به معنای دریافت سرنخ های واجد شرایط بیشتر است (امتیاز سرنخ می تواند به تعیین این موضوع کمک کند) و در نهایت افزایش فروش شما. یک استراتژی بازاریابی موثر به شما کمک می کند تا در این فرآیند بگذرید.

3. افزایش درآمد

هر کسب‌وکاری که می‌خواهد فروش و بازاریابی خود را افزایش دهد، می‌تواند از طریق استراتژی‌های مختلفی مانند بهینه‌سازی وب‌سایت و سئو، ایجاد کمپین‌های ایمیلی، انجام تست‌های A/B برای تعیین بهترین استراتژی برای شما و بسیاری موارد دیگر به این هدف کمک کند.

4. ایجاد اعتماد در برند شما

ایجاد سطح بالایی از اعتماد در برند شما منجر به وفاداری مشتری و تکرار خرید می شود. این نه تنها باعث افزایش درآمد می شود، بلکه منجر به بررسی های عالی هم به صورت آنلاین و هم از طریق دهان به دهان می شود که هنوز هم یکی از موثرترین انواع تبلیغات است.

5. ردیابی معیارهای خود

متریک برای ایجاد استراتژی بازاریابی شما بسیار مفید است. آنها نه تنها استراتژی را هدایت می کنند و به پیگیری پیشرفت آن کمک می کنند، بلکه به اطلاع می دهند که چه چیزی می تواند برای بهینه سازی مداوم کمپین های شما سازگار یا تنظیم شود.

استراتژی های مختلف بازاریابی

بازاریابی فقط یک استراتژی واحد نیست، بلکه ترکیبی از تکنیک ها و تاکتیک های مختلف است. در زیر ما برخی از استراتژی های بازاریابی ضروری را که باید در مورد آنها بدانید، فهرست کرده ایم.

طرح بازاریابی: کشف کنید که یک برنامه بازاریابی چیست، چرا باید آن را طراحی کنید و کلیدهای ایجاد یک برنامه قوی. بدون برنامه بازاریابی، یک شرکت یا برند نمی تواند به اهداف خود برسد.

دیجیتال مارکتینگ: دیجیتال مارکتینگ رشته ای از بازاریابی است که بر توسعه یک استراتژی صرفاً در محیط دیجیتال تمرکز دارد.

بازاریابی مستقیم: بازاریابی مستقیم نوعی کمپین مبتنی بر ارتباط مستقیم و دو طرفه است که به دنبال ایجاد نتیجه از یک مخاطب خاص است.

بازاریابی ایمیلی: ایمیل مارکتینگ یکی از سودآورترین و موثرترین تکنیک ها از نظر بازده است. به طور طبیعی، این شامل ارسال ایمیل برای مخاطبان شما است، اما مطمئن شوید که بخش های خود را به خوبی تعریف کنید تا موثر واقع شود.

بازاریابی موبایلی: بازاریابی موبایلی مفهومی گسترده است که تمام کمپین ها و اقدامات بازاریابی را که منحصراً بر روی پلتفرم ها و برنامه های کاربردی موبایل (مانند گوشی های هوشمند و تبلت) متمرکز شده اند، گرد هم می آورد.

بازاریابی ویروسی: داشتن چیزی که ویروسی شود، رویای هر شرکتی است. بازاریابی ویروسی از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند و می‌تواند بسیار سریع و باورنکردنی پیش برود.

بازاریابی عملکردی: بازاریابی عملکرد روشی است که روش‌ها و تکنیک‌های مختلف بازاریابی را به کار می‌گیرد و به تبلیغ‌کنندگان تضمین می‌کند که فقط باید برای نتایج به دست آمده هزینه پرداخت کنند.

بازاریابی ورودی: این روش بر ایجاد محتوای ارزشمند برای جذب ترافیک وب واجد شرایط و تلاش برای فروش نهایی تمرکز دارد.

تاریخچه بازاریابی

آیا می دانید بازاریابی در طول زمان چگونه تکامل یافته است؟

چندی پیش، بازاریابی عمدتاً شامل بازاریابی برون‌گرا بود که به معنای تعقیب مشتریان بالقوه با تبلیغات بود بدون اینکه واقعاً بدانیم آیا آن شخص به خرید علاقه دارد یا خیر. به لطف تحول دیجیتال و ظهور کانال های ارتباطی جدید، بازاریابی در طول سال ها به شدت تغییر کرده است.

برای درک اینکه چگونه بازاریابی تغییر کرده است، بیایید نگاهی به جدول زمانی بیندازیم که HubSpot نوآوری های این صنعت را به نمایش گذاشته است.

1450-1900: تبلیغات چاپی

1450، گوتنبرگ ماشین چاپ را اختراع کرد. دنیای کتاب و نسخه های انبوه متحول شده است.

1730، مجله به عنوان یک وسیله ارتباطی ظاهر شد.

1741، اولین مجله آمریکایی در فیلادلفیا منتشر شد.

در سال 1839، پوسترها چنان محبوب شدند که قرار دادن آنها در املاک لندن ممنوع شد.

1920-1949: رسانه های جدید

1922، تبلیغات رادیویی آغاز شد.

در سال 1933، بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده (55.2?) در خانه خود رادیو دارند.

1941، تبلیغات تلویزیونی آغاز شد. اولین آگهی مربوط به ساعت های Bulova بود و به 4000 خانه که تلویزیون داشتند رسید.

در سال 1946، بیش از 50 درصد از خانه‌های ایالات متحده قبلاً تلفن داشتند.

1950-1972: بازاریابی متولد می شود و رشد می کند

در سال 1954، برای اولین بار درآمد حاصل از تبلیغات تلویزیونی از درآمد حاصل از تبلیغات رادیویی و مجلات پیشی گرفت.

بازاریابی تلفنی به عنوان وسیله ای برای تماس مستقیم با خریداران رشد می کند.

در سال 1972، رسانه‌های چاپی از فرسودگی فرمول بازاریابی برون‌گرا رنج می‌برند.

1973-1994: دوران دیجیتال شکوفا شد

1973، مارتین کوپر، محقق موتورولا، اولین تماس را از طریق تلفن همراه انجام داد.

1981، IBM اولین کامپیوتر شخصی خود را راه اندازی کرد.

1984، اپل مکینتاش جدید را معرفی کرد.

1990-1994، پیشرفت های عمده در فناوری 2G، که پایه و اساس انفجار آینده تلویزیون تلفن همراه را ایجاد می کند.

در سال 1994 اولین مورد اسپم تجاری از طریق تجارت الکترونیک تولید شد.

1995-2020: عصر موتورهای جستجو و رسانه های اجتماعی

1995، Yahoo! و موتورهای جستجوی Altavista متولد می شوند.

1995-1997مفهوم سئو متولد شد.

در سال 1998، گوگل و MSN موتورهای جستجوی جدیدی را راه اندازی کردند.

در سال 1998، مفهوم وبلاگ نویسی مطرح شد. تا اواسط سال 2006، در حال حاضر 50 میلیون وبلاگ در سراسر جهان وجود دارد.

2003-2012، عصر بازاریابی درونگرا آغاز می شود.

2003-2004، سه شبکه اجتماعی راه اندازی شد: LinkedIn، MySpace و Facebook.

در سال 2005، اولین ویدیو در یوتیوب منتشر شد

2006، توییتر متولد شد.

در سال 2009، گوگل جستجوهای بلادرنگ را راه اندازی کرد.

در سال 2010، 90 درصد از تمام خانواده های آمریکایی تلفن همراه دارند. اینستاگرام در 10 اکتبر ایجاد می شود.

جوانان 13 تا 24 ساله 13.7 ساعت را در اینترنت سپری می کنند در حالی که 13.6 ساعت تلویزیون تماشا می کنند.

در سال 2011، اسنپ چت ایجاد شد و کاربران جوان بیشتری را به سمت تلفن هایشان سوق داد و به جنون برنامه رسانه های اجتماعی دامن زد.

در سال 2012، در حال حاضر 54.8 میلیون کاربر تبلت وجود دارد.

در سال 2014، ظهور اینفلوئنسر مارکتینگ آغاز شد. کاربران و برندها به طور یکسان به قدرت کاربران رسانه های اجتماعی با فالوورهای زیاد پی می برند. ابزارهای بازاریابی برای اینستاگرام و سایر پلتفرم ها بسیار زیاد است

در سال 2014، برای اولین بار استفاده از تلفن همراه از دسکتاپ بیشتر شد. کاربران بیشتری شبکه های اجتماعی را بررسی می کنند، ایمیل ها را می خوانند و از طریق تلفن خود خرید می کنند.

در سال‌های 2015 تا 2016، داده‌های بزرگ و اتوماسیون بازاریابی مورد بررسی قرار گرفته و با قوت بیشتری برای تبلیغات برای کاربران استفاده می‌شوند.

در سال 2018، بازاریابی ویدئویی به رشد خود ادامه می دهد، به خصوص با راه اندازی IGTV توسط اینستاگرام. محتوای ویدیویی دیگر فقط محدود به یوتیوب و فیس بوک نیست.

2019-2020، روی هزاره ها حرکت کنید! Gen Z تمرکز جدید است و آنها یک برنامه جدید داغ دارند: TikTok.

جالب است که ببینیم بازاریابی در کجا به رشد خود ادامه می دهد. با رویدادهای جدید جهانی، مانند بحران COVID-19 در سال 2020 که باعث شد میلیون‌ها نفر در خانه بمانند، رسانه‌های اجتماعی و روندهای بازاریابی مطمئناً تغییر خواهند کرد، و ما دقیقاً اینجا خواهیم بود تا آنها را دنبال کنیم.

انواع بازاریابی

اینفلوئنسر مارکتینگ

به گفته انجمن ملی تبلیغ‌کنندگان (ANA)، اینفلوئنسر مارکتینگ بر اعمال نفوذ افرادی که بر خریداران بالقوه تأثیر دارند و جهت‌دهی فعالیت‌های بازاریابی حول این افراد برای هدایت پیام برند به بازار بزرگ‌تر تمرکز دارد.

در اینفلوئنسر مارکتینگ، به جای بازاریابی مستقیم برای گروه بزرگی از مصرف‌کنندگان، یک برند الهام‌بخش اینفلوئنسرها (که می‌تواند شامل افراد مشهور، تولیدکنندگان محتوا، حامیان مشتری و کارمندان باشد) می‌شود یا آن‌ها را جبران می‌کند.

بازاریابی رابطه

طبق گفته انجمن ملی تبلیغ‌کنندگان (ANA)، بازاریابی رابطه‌ای به استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی برای تقسیم‌بندی مشتریان برای ایجاد وفاداری اشاره دارد.

بازاریابی رابطه مند از بازاریابی پایگاه داده، تبلیغات رفتاری و تجزیه و تحلیل برای هدف قرار دادن دقیق مشتریان و ایجاد برنامه های وفاداری استفاده می کند.

بازاریابی ویروسی

بازاریابی ویروسی یک پدیده بازاریابی است که افراد را برای انتقال پیام بازاریابی تسهیل و تشویق می کند.

به این دلیل که تعداد افرادی که در معرض یک پیام قرار می‌گیرند، «ویروسی» نامیده می‌شود، فرآیند انتقال ویروس یا بیماری از فردی به فرد دیگر را تقلید می‌کند.

بازاریابی سبز

بازاریابی سبز به توسعه و بازاریابی محصولاتی اشاره دارد که فرض می شود از نظر محیطی ایمن هستند (یعنی برای به حداقل رساندن اثرات منفی بر محیط فیزیکی یا بهبود کیفیت آن طراحی شده اند).

این اصطلاح همچنین ممکن است برای توصیف تلاش‌ها برای تولید، ترویج، بسته‌بندی و بازیابی محصولات به شیوه‌ای که حساس یا پاسخگو به نگرانی‌های زیست‌محیطی باشد استفاده شود.

بازاریابی کلمات کلیدی

بازاریابی کلمات کلیدی شامل قرار دادن یک پیام بازاریابی در مقابل کاربران بر اساس کلمات کلیدی و عباراتی است که برای جستجو استفاده می کنند.[1]

مزیت کلیدی این روش این است که به بازاریابان این توانایی را می دهد که با پیام مناسب در زمان مناسب به افراد مناسب دست یابند. برای بسیاری از بازاریابان، بازاریابی کلمات کلیدی منجر به قرار دادن یک تبلیغ زمانی می شود که کلمات کلیدی خاصی وارد شوند.

توجه داشته باشید که در سئو، این عبارت به دستیابی به جایگاه برتر در خود نتایج جستجو اشاره دارد.

بازاریابی چریکی

بازاریابی چریکی یک استراتژی بازاریابی غیر متعارف و خلاقانه را توصیف می کند که هدف آن کسب حداکثر نتایج از حداقل منابع است.

بازاریابی برون گرا

بازاریابی برون گرا اصطلاح جدیدتری برای بازاریابی سنتی است که زمانی ابداع شد که اصطلاح بازاریابی ورودی رایج شد.

در بازاریابی برون‌گرا، بازاریاب از طریق روش‌هایی مانند تبلیغات تلویزیونی، رادیویی و نمایش دیجیتال، ارتباط با مشتری را آغاز می‌کند. اغلب برای تأثیرگذاری بر آگاهی و ترجیح مصرف کننده برای یک برند استفاده می شود.

بازاریابی درونگرا

بازاریابی درونگرا بازاریابی است که در آن مشتریان در پاسخ به روش های مختلفی که برای جلب توجه آنها استفاده می شود، با بازاریاب ارتباط برقرار می کنند. این روش ها عبارتند از بازاریابی ایمیلی، بازاریابی رویداد، بازاریابی محتوا و طراحی وب.

یکی از اهداف بازاریابی درونگرا، که شامل بازاریابی محتوا می شود، ایجاد کسب و کار به عنوان منبعی برای اطلاعات ارزشمند و راه حل های مشکلات است، در نتیجه اعتماد و وفاداری مشتری را تقویت می کند.

بهینه سازی موتور جستجو

بهینه سازی موتور جستجو (SEO) فرآیند توسعه یک برنامه بازاریابی/فنی برای بهبود دید در یک یا چند موتور جستجو است. به طور معمول، این شامل دو عنصر است.

از جنبه فنی، سئو به اطمینان از اینکه یک وب سایت می تواند به درستی توسط موتورهای جستجوی اصلی ایندکس شود و شامل استفاده از کلمات کلیدی، محتوا، کد و لینک های مناسب است، اشاره دارد.

از جنبه بازاریابی، سئو به فرآیند هدف قرار دادن کلمات کلیدی خاص اشاره دارد که در آن سایت باید "برنده" در جستجوها این را می توان با اصلاح یک وب سایت به منظور امتیاز خوب در الگوریتم هایی که موتورهای جستجو برای تعیین رتبه استفاده می کنند، یا با خرید قرار دادن با کلمات کلیدی جداگانه انجام داد. اغلب، برنامه های سئو ترکیبی از چندین عنصر و استراتژی هستند. [2]

توجه: هنگامی که سئو برای توصیف یک فرد استفاده می شود، مخفف کلمه بهینه ساز موتور جستجو است.

بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا تکنیکی است برای ایجاد و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و سازگار برای جذب و به دست آوردن یک مخاطب کاملاً تعریف شده - با هدف هدایت کنش مشتری سودآور.

طبق گفته انجمن ملی تبلیغ‌کنندگان (ANA)، بازاریابی محتوا شامل روش‌های مختلفی برای بیان داستان برند است. بیشتر و بیشتر بازاریابان تبلیغات خود را به سمت بازاریابی محتوا/داستان گویی تغییر می دهند تا چسبندگی و پیوند عاطفی بیشتری با مصرف کننده ایجاد کنند.

4 P در بازاریابی

محصول

یک محصول به عنوان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها (ویژگی‌ها، عملکردها، مزایا و کاربردها) با قابلیت مبادله یا استفاده، معمولاً ترکیبی از اشکال ملموس و ناملموس تعریف می‌شود.

بنابراین یک محصول ممکن است یک ایده، یک موجودیت فیزیکی (کالا) یا یک خدمت یا هر ترکیبی از این سه باشد. به منظور تبادل در ارضای اهداف فردی و سازمانی وجود دارد.

در حالی که اصطلاح "محصولات و خدمات" گاهی اوقات استفاده می شود، محصول اصطلاحی است که هم کالاها و هم خدمات را در بر می گیرد.

قیمت

قیمت نسبت رسمی است که مقدار پول، کالا یا خدمات مورد نیاز برای به دست آوردن مقدار معینی از کالا یا خدمات را نشان می دهد.

مبلغی است که مشتری باید برای خرید محصول بپردازد.

مکان (یا توزیع)

توزیع به عمل بازاریابی و حمل محصولات به مصرف کنندگان اشاره دارد. همچنین برای توصیف میزان پوشش بازار برای یک محصول خاص استفاده می شود.

در 4 P توزیع با مکان یا محل نشان داده می شود.

ترفیع

طبق گفته انجمن ملی تبلیغ‌کنندگان (ANA)، بازاریابی تبلیغاتی شامل تاکتیک‌هایی است که خرید کوتاه‌مدت را تشویق می‌کند، آزمایشی و مقدار خرید را تحت تأثیر قرار می‌دهد و از نظر حجم، سهم و سود بسیار قابل اندازه‌گیری است.

مثال‌ها شامل کوپن‌ها، قرعه‌کشی‌ها، تخفیف‌ها، حق بیمه، بسته‌بندی ویژه، بازاریابی مرتبط با علت و صدور مجوز است.


سبز شویی چیست؟

سبز شویی فرآیند انتقال یک تصور نادرست یا ارائه اطلاعات گمراه کننده در مورد اینکه چگونه محصولات یک شرکت از نظر محیطی سالم تر هستند، است.   

سبز شویی یک ادعای بی اساس برای فریب مصرف کنندگان به این باور است که محصولات یک شرکت سازگار با محیط زیست هستند.به عنوان مثال، شرکت هایی که در رفتار سبز شویی دخیل هستند ممکن است ادعا کنند که محصولات آنها از مواد بازیافتی است یا مزایای صرفه جویی در انرژی دارند.اگرچه برخی از ادعاهای زیست محیطی ممکن است تا حدی درست باشد،

شرکت‌هایی که در سبز شویی فعالیت می‌کنند معمولاً در تلاش برای گمراه کردن مصرف‌کنندگان، ادعاها یا مزایای خود را اغراق می‌کنندسبز شویی بازی با اصطلاح سفید شویی است که به معنای استفاده از اطلاعات گمراه کننده برای پنهان کردن رفتار بد است.

چگونه سبز شویی به شهرت یک برند آسیب می رساند

سبز شویی طی 20 سال گذشته تغییر کرده است، اما مطمئناً هنوز هم وجود دارد.از آنجا که جهان به طور فزاینده‌ای به دنبال فعالیت‌های سبزتر است, شرکت‌ها با هجوم قضایی برای گمراه کردن ادعاهای محیطی مواجه هستند.به عنوان مثال، اتحاد برای پایان دادن به زباله های پلاستیکی (AEPW) یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در سنگاپور که توسط شرکت های بزرگ نفتی و شیمیایی مانند شل، اکسون موبیل و داو حمایت می شود - ادعا می کند که 1.5 میلیارد دلار برای پاکسازی زباله های پلاستیکی در کشورهای در حال توسعه هزینه می کند. علیرغم این هدف فرضی، AEPW نه تنها به وعده خود مبنی بر پاکسازی رودخانه گنگ در هند عمل نکرد، بلکه سازمان‌های عضو آن با برنامه‌هایی برای تولید پلاستیک بیشتر پیش رفتند.

تفاوت بین بازاریابی سبز و سبز شویی

مرز باریکی بین بازاریابی سبز و سبز شویی وجود دارد. برخلاف سبز شویی، بازاریابی سبز زمانی است که شرکت ها محصولات یا خدمات را بر اساس نکات مثبت محیطی قانونی می فروشند.

بازاریابی سبز عموماً عملی، صادقانه و شفاف است و به این معنی است که یک محصول یا خدمات دارای معیارهای زیر است:

به روشی پایدار تولید شده است

عاری از مواد سمی یا مواد مخرب لایه ازن

قابل بازیافت یا تولید شده از مواد بازیافتی

ساخته شده از مواد تجدید پذیر (مانند بامبو)

از مواد برداشت‌شده از یک منطقه حفاظت‌شده ساخته نشده است، یا بر روی گونه‌های در معرض خطر یا در معرض انقراض تأثیر منفی می‌گذارد، با نیروی کار برده یا کارگرانی که حقوق مناسبی دریافت نمی‌کنند، ساخته نشده‌اند، از بسته‌بندی بیش از حد استفاده نمی‌کنند، طراحی‌شده برای تعمیر به جای یکبار مصرف زمانی که یک سازمان استانداردهای شیوه های تجاری پایدار را رعایت نمی کند، بازاریابی در عمل به سبزشویی تبدیل شود. «دوستانه محیط زیست»، «ارگانیک»، «طبیعی» و «سبز» تنها برخی از برچسب‌های پرکاربرد هستند که می‌توانند برای مصرف‌کنندگان گیج‌کننده و گمراه‌کننده باشند.

اگر می‌خواهید روی لوگوی خود مقداری چمن بکوبید، با مشتریان در مورد رویه‌های شرکت خود شفاف باشید و اطلاعاتی را که به راحتی از ادعاهای خود پشتیبانی می‌کنید در دسترس داشته باشید.

نمونه ای از کمپین سبز شویی: بریتیش پترولیوم

اولین حرکت بریتیش پترولیوم به سمت "سبز" شدن در سال 1997 آغاز شد، زمانی که گروه انکار تغییرات آب و هوایی این صنعت را ترک کرد و به وجود ارتباط بین گرمایش جهانی و سوخت‌های فسیلی اذعان کرد.

تا سال 2000، این شرکت شرکت تبلیغاتی Ogilvy & Mathers را برای راه اندازی یک کمپین برند سازی 200 میلیون دلاری استخدام کرد.این شرکت نام بریتیش پترولیوم را به BP تغییر داد و شعار جدیدی را اتخاذ کرد:این شرکت همچنین تصویر برند خود را به یک آفتاب سوختگی سبز، زرد و سفید تغییر داد که قرار است "احساس گرم و مبهم" را در مورد زمین به تصویر بکشد.BP نیز با همکاری با گروه های سبز و تزئین پمپ بنزین های خود با تصاویر "سبز" خود را سبز شست.علیرغم تلاش BP برای سبز شویی، این شرکت همچنان یک شرکت نفتی است که درآمد خود را از آلودگی هوا و تخریب کره زمین به دست می آورد. از طریق بسیاری از نشت‌های نفتی بحث‌برانگیز در دو دهه گذشته، مانند نشت نفت Deepwater Horizon، تلاش بریتیش پترولیوم برای سبز شویی از بین رفت.

 


تحلیل SWOT چیست؟

 

تحلیل    SWOT چارچوبی برای شناسایی و تحلیل نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای سازمان است. این کلمات مخفف SWOT را تشکیل می دهند.

هدف اصلی تجزیه و تحلیل SWOT افزایش آگاهی از عواملی است که در تصمیم گیری تجاری یا ایجاد یک استراتژی تجاری نقش دارند. برای انجام این کار، SWOT محیط داخلی و خارجی و عواملی را که می‌توانند بر دوام یک تصمیم تأثیر بگذارند، تجزیه و تحلیل می‌کند.

چگونه یک تحلیل SWOT بنویسیم

تجزیه و تحلیل SWOT شامل تهیه لیست است - اما خیلی بیشتر، همچنین! هنگامی که شروع به نوشتن یک لیست (مثلاً نقاط قوت) می کنید، فرآیند فکری و تحقیقاتی که انجام خواهید داد، ایده هایی را برای لیست های دیگر (ضعف ها، فرصت ها یا تهدیدها) ایجاد می کند. و اگر این لیست ها را در کنار هم مقایسه کنید، احتمالاً متوجه ارتباطات و تضادهایی خواهید شد که می خواهید آنها را برجسته و بررسی کنید.

متوجه خواهید شد که مرتباً بین لیست های خود به عقب و جلو می روید. بنابراین، با مرتب کردن چهار لیست خود در یک نما، کار را آسان تر و مؤثرتر کنید.

یک ماتریس تجزیه و تحلیل SWOT ترسیم کنید یا از الگوی رایگان قابل دانلود ما استفاده کنید.

ماتریس SWOT یک شبکه2*2 است که یک مربع برای هر چهار جنبه SWOT دارد. هر بخش با چند سوال برای شروع تفکر شما هدایت می شود.

نقاط قوت

چه کاری را خوب انجام می دهید؟

از چه منابع منحصر به فردی می توانید استفاده کنید؟

دیگران چه چیزی را به عنوان نقاط قوت شما می بینند؟

نقاط ضعف

چه چیزی را می توانید بهبود بخشید؟

کجا منابع کمتری نسبت به دیگران دارید؟

دیگران احتمالاً چه چیزهایی را به عنوان نقاط ضعف می بینند؟

فرصت ها

چه فرصت هایی برای شما باز است؟

از چه روندهایی می توانید استفاده کنید؟

چگونه می توانید نقاط قوت خود را به فرصت تبدیل کنید؟

تهدیدها

چه تهدیدهایی می تواند به شما آسیب برساند؟

رقابت شما چه می کند؟

نقاط ضعف شما چه تهدیداتی را متوجه شما می کند؟

نحوه انجام تجزیه و تحلیل SWOT

از تکیه بر درک نسبی خود از سازمان خودداری کنید. ممکن است فرضیات شما اشتباه باشد. در عوض، تیمی از افراد را از طیف وسیعی از عملکردها و سطوح جمع آوری کنید تا فهرستی وسیع و روشنگر از مشاهدات ایجاد کنید.

سپس، هر بار که یک نقطه قوت، ضعف، فرصت یا تهدید را شناسایی کردید، آن را در قسمت مربوطه از شبکه تحلیل SWOT یادداشت کنید تا همه ببینند.

بیایید هر منطقه را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم و در نظر بگیریم که چه چیزی در کجا مناسب است، و چه سوالاتی می توانید به عنوان بخشی از جمع آوری داده های خود بپرسید.

نقاط قوت

نقاط قوت چیزهایی هستند که سازمان شما به‌خوبی انجام می‌دهد، یا به نحوی که شما را از رقبایتان متمایز می‌کند. به مزایای سازمان شما نسبت به سایر سازمان ها فکر کنید. اینها ممکن است انگیزه کارکنان شما، دسترسی به مواد خاص یا مجموعه ای قوی از فرآیندهای تولید باشد.

نقاط قوت شما بخشی جدایی ناپذیر از سازمان شما هستند، بنابراین به این فکر کنید که چه چیزی باعث "تقویت" آن می شود. چه کاری را بهتر از هر کس دیگری انجام می دهید؟ چه ارزش هایی کسب و کار شما را هدایت می کنند؟ چه منابع منحصربه‌فرد یا کم‌هزینه‌ای را می‌توانید استفاده کنید که دیگران نمی‌توانند از آن استفاده کنند؟ پیشنهاد فروش منحصر به فرد (USP) سازمان خود را شناسایی و تجزیه و تحلیل کنید و آن را به بخش نقاط قوت اضافه کنید.

سپس دیدگاه خود را برگردانید و از خود بپرسید که رقبای شما چه چیزی را به عنوان نقاط قوت شما می بینند. چه عواملی به این معنی است که شما فروش را از آنها جلوتر می گیرید؟

به یاد داشته باشید، هر جنبه ای از سازمان شما تنها زمانی نقطه قوت است که مزیت آشکاری برای شما به ارمغان آورد. به عنوان مثال، اگر همه رقبای شما محصولات باکیفیت ارائه می کنند، پس فرآیند تولید با کیفیت بالا نقطه قوت بازار شما نیست: این یک ضرورت است.

نقاط ضعف

نقاط ضعف، مانند نقاط قوت، ویژگی های ذاتی سازمان شما هستند، بنابراین روی افراد، منابع، سیستم ها و رویه های خود تمرکز کنید. به این فکر کنید که چه چیزهایی را می‌توانید بهبود بخشید، و انواع شیوه‌هایی که باید از آنها اجتناب کنید.

یک بار دیگر تصور کنید (یا بفهمید) سایر افراد در بازار شما را چگونه می بینند. آیا آنها متوجه نقاط ضعفی می‌شوند که شما نسبت به آن‌ها کور هستید؟ وقت بگذارید و بررسی کنید که چگونه و چرا رقبای شما بهتر از شما عمل می کنند. چه چیزی کم داری؟

صادق باش! تجزیه و تحلیل SWOT تنها زمانی ارزشمند خواهد بود که تمام اطلاعات مورد نیاز خود را جمع آوری کنید. بنابراین، بهتر است در حال حاضر واقع بین باشید و در اسرع وقت با حقایق ناخوشایند روبرو شوید.

فرصت ها

فرصت ها فرصت هایی برای اتفاق مثبت هستند، اما شما باید آنها را برای خودتان وا کاوی کنید

آنها معمولاً از موقعیت‌های خارج از سازمان شما ناشی می‌شوند و نیازمند توجه به آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، دارند. آنها ممکن است به عنوان پیشرفت هایی در بازاری که شما به آن خدمت می کنید یا در فناوری مورد استفاده شما ایجاد شوند. توانایی شناسایی و بهره برداری از فرصت ها می تواند تفاوت بزرگی در توانایی سازمان شما برای رقابت و رهبری بازار شما ایجاد کند.

به فرصت های خوبی فکر کنید که می توانید بلافاصله از آنها استفاده کنید. اینها نیازی به تغییر بازی ندارند: حتی مزایای کوچک نیز می تواند رقابت پذیری سازمان شما را افزایش دهد. از چه روندهای جالب بازار، بزرگ یا کوچک اطلاع دارید که می تواند تأثیر بگذارد؟

همچنین باید مراقب تغییرات در سیاست های دولتی مرتبط با رشته خود باشید. و تغییرات در الگوهای اجتماعی، مشخصات جمعیت و سبک زندگی همگی می توانند فرصت های جالبی را ایجاد کنند.

تهدیدها

تهدیدها شامل هر چیزی است که می تواند از بیرون بر کسب و کار شما تأثیر منفی بگذارد، مانند مشکلات زنجیره تأمین، تغییر در نیازهای بازار، یا کمبود نیرو. پیش‌بینی تهدیدها و اقدام علیه آن‌ها قبل از اینکه قربانی آن‌ها و توقف رشد خود شوید، حیاتی است.

به موانعی که در راه رساندن محصول خود به بازار و فروش با آن مواجه هستید فکر کنید. ممکن است متوجه شوید که استانداردهای کیفیت یا مشخصات محصولات شما در حال تغییر است و اگر می خواهید پیشرو بمانید، باید آن محصولات را تغییر دهید. تکنولوژی در حال تکامل یک تهدید همیشه حاضر و همچنین یک فرصت است!

همیشه در نظر داشته باشید که رقبای شما چه کاری انجام می دهند و آیا باید تاکید سازمان خود را برای رویارویی با چالش تغییر دهید. اما به یاد داشته باشید که کاری که آنها انجام می دهند ممکن است برای شما کار درستی نباشد. بنابراین، از کپی کردن آنها بدون اینکه بدانید چگونه موقعیت شما را بهبود می بخشد، خودداری کنید.

مطمئن شوید که آیا سازمان شما به ویژه در معرض چالش های خارجی است یا خیر. آیا به عنوان مثال، بدهی های بد یا مشکلات جریان نقدی دارید که می تواند شما را در برابر تغییرات کوچک حتی در بازار آسیب پذیر کند؟ این همان تهدیدی است که می تواند به کسب و کار شما آسیب جدی وارد کند، پس هوشیار باشید.